سیما از مونترال می گوید.
اولا سلام،دوما من خوبم.زندم و امااااا...یکی از دوستان اومده اینجا شاکی که چرا جواب کامنت نمی دی و چرا نیستم.آقا جان یه کلام ختم کلام.من کلا 10 روز در مونترال خواهم بود و در کنار همسری.کلی هم کار دارم.از وقتی اومدم خونه تمیز می کردم و خرید فکر می کنید وقت اینجا اومدن بود؟یا حتی نوشتن؟خدایی بازم روم زیاده هستم.من برگردم تهران می نویسم فعلا یه ماه تحمل کنید.شنبه تهرانم...بله،من مارکوپلو هستم...
و دوما،اینجا هوا سرده.اما من سوز های معروف مونترال رو خدا رو شکر ندیدم.دیروز هوا عالی بود و من برای اولین بار در زندگی به منزل خاله کوچیکه در اوتاوا رفتم.کلی حال کردم.خاله جان زمانی که من 1 سال و 3 ماهه بودم از ایران خارج شده اند و تا امروز برنگشتن.کلی خوش گذشت.کلی با اوتاوا حال کردم...حداقل تابلو ها برام معنی داشت...اینجا همه چیز فرانسه هست.همه چیز...
و سوما...هنوز نمی دونم باید بیایم و ارشدم رو تموم کنم یا بمونم و زبان بخونم.نمی دونم...اینم مزید بر علت است که نیام.چون همش دارم با همسری و پسرخاله و دوستان می حرفیم...
خلاصه...
هستیم...زیاد هم هستیم...
سیما
دی ماه 1389
دسامبر 2010-12-27
۴ نظر:
نهههههه نگرفتي من چي ميگم
من نگفتم از وقتت بزن بيا اينجا جوابمون رو بده که
من ميگم وقتي يکي نظر ميگذاره اينجا زيرش بيا بنويس نظر خودت رو راجع بهشون بگو
سيما جان ميتونم رشته تورو بپرسم ؟ اگر فكر ميكني رشته شما رشته اي هست كه بتوني انجا با گذروندم يه كورس كوتاه كار پيدا كني خب چه بهتر ارشد خودتو بخون وگرنه من جاي شما باشم صرفا به زبان و خوندن رشته اي كه بتونم با اون كار كنم بيشتر تمايل دارم
سعيده
سیما جان سلام
آزاده هستم .همسفر سوریه .خوشحالم که با موفقیت رسیدی.ماهم برای 28 فوریه بلیطمون رو گرفتیم.شاد و موفق باشی
امیر و مونای عزیز،به جان خودم تقصیر از این بلاگر است.که امکان بلاگفا و پرشین بلاگ رو نداره که گوشه پیغام بشه پیغام گذاشت!
ارسال یک نظر